سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتظـــــــــــار روشـــــــــــــــن

خدا

 

برای شنیدن صدای تو به فریاد تو احتیاج ندارد

 

ولی تو،

 

برای شنیدن صدای خدا به سکوت احتیاج داری

 


نوشته شده در شنبه 87/9/30ساعت 11:1 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

ای هدهد صبا به سبا مــــــی فرستمت

بنگر که از کجا به کجا مـــی فرستمت

حیفست طایری چو تو در خاکدان غم

زاینجا به آشیان وفا مـــــــــی فرستمت

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست

می بینمت عیان و دعا مــــی فرستمت

هر صبح و شــام قافله ای از دعای خیر

در صحبت شمال و صبا مــی فرستمت

تا لشکر غمت نکند مــــــلک دل خراب

جان عزیز خود به نوا مــــــی فرستمت

ای غریب از نظر که شدی همنشین دل

می گویمت دعا وثنا مــــــــی فرستمت

در روی خود تفرج صــــنع خدای کن

کائینه خـــــــدای نما مـــــــــی فرستمت

تا مطربان زشوق منــــــــت آگهی دهند

قول و غزل به سازو نوامــی فرستمت

ساقی بیا که هــاتف غیبم به مژده گفت

با درد صبر کن که دوا مــــی فرستمت

حافظ سرود مــــــجلس ما ذکر خیرست

بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت


نوشته شده در سه شنبه 87/9/26ساعت 9:2 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

 

هر انسان طبیعی در حدود یک سوم عمر خود را در خواب به یر می برد و تاثیر خواب بر روان و جسم انسان از دانسته های مسلم علم پزشکی است. بطوریکه امروزه تغییرات خواب انسان از پیش آگهی های مهم و قابل توجه در زمینه ابتلا به بیماریها، به حساب می آید.

به عنوان مثال، در اشخاص مبتلا به افرسردگی، میزان خواب به نحو چشمگیری، افزایش و یا به ندرت، کاهش پیدا می کند. تغییرات خواب انسان در بیماری های جسمی نیز بسیار چشمگیر است، بخصوص اگر تاثیر ناراحتی های روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشیم و به یاد آوریم که بیش از 60 درصد مراجعه کنندگان به بیمارستان های عمومی، در واقع از یک مشکل روانی رنج می برند.

به این ترتیب ایجاد بهداشت خواب، در واقع یک رکن مهم بهداشت روانی و جسمی به حساب می آید و هر عاملی که در تنظیم بهداشت خواب موثر باشد، پیشگیری کننده و حتی درمانگر بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی است.

امروزه نخستین اصل که در ایجاد بهداشت خواب، توسط جدیدترین منابع علمی دنیا توصیه می شود «بیدار شدن هر صبح سر یک موقع مشخص از خواب است»

یک نگاه کلی به جدول اوقات شرعی، نشان می دهد، که وقت نماز صبح، در تمام طول سال، با در نظر گرفتن، تغییرات ناشی از حرکات وضعی و انتقالی زمین، زمانی ثابت است و اقامه کننده نماز صبح، با برخاستن پس از اذان، در واقع اساسی ترین گام را در جهت رعایت بهداشت خواب و در نتیجه آن،سلامت بدنی و تعادل روانی برداشته است.

 


نوشته شده در یکشنبه 87/9/24ساعت 11:24 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

دو کس مردند و حسرت بردند: یکی آنکه داشت و نخورد، و دیگر آنکه دانست و نکرد.

 

کـس نبیند بـخـیـل فـاضـل را

                          که نه در عیب گفتنش کوشید

ور کریمی دو صد گنه دارد

                         کرمـش عـیـبـهـا فـرو پـوشـیـد

 

                                                 (گلستان سعدی)


نوشته شده در شنبه 87/9/16ساعت 1:29 عصر توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

دو کس مردند و حسرت بردند: یکی آنکه داشت و نخورد، و دیگر آنکه دانست و نکرد.

 

کـس نبیند بـخـیـل فـاضـل را

                          که نه در عیب گفتنش کوشید

ور کریمی دو صد گنه دارد

                         کرمـش عـیـبـهـا فـرو پـوشـیـد

 

                                                 (گلستان سعدی)


نوشته شده در شنبه 87/9/16ساعت 1:28 عصر توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

 

 

دلم گرفته است

دلم گرفته است

 

به ایوان می رم و انگشتانم را

بر پوست کشیدهء شب می کشم

چراغ های رابطه تاریک است

چراغ های رابطه تاریک است

 

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنیست.

             (فروغ فرخزاد)


نوشته شده در جمعه 87/9/15ساعت 6:37 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

ابری نیست.

بادی نیست.

 

می نشینم لب حوض:

گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب.

پاکی خوشهء زیست.

 

مادرم ریحان می چیند.

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی هایی تر.

رستگاری نزدیک:

لای گل های حیاط.

 

نور در کاسهء مس، چه نوازش ها می ریزد!

نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می آورد.

پشت لبخندی پنهان هر چیز.

روزنی دارد دیوار زمان، که از آن، چهرهء من پیداست.

چیزهایی هست، که نمی دانم.

می دانم، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.

می روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم.

راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم.

من پر از نور و شن

و پر از دارو درخت.

 

پرم از راه، از پل، از رود، از موج.

پرم از سایهءبرگی در آب:

چه درونم تنهاست.

 

                                 (سهراب سپهری)


نوشته شده در چهارشنبه 87/9/13ساعت 10:51 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

  

 

             ادرکنی 


نوشته شده در دوشنبه 87/9/11ساعت 8:33 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

 

 

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند  کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر  شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون  خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم  تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای  کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منت ظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را  برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ...

 دوست و دوستدارت:خدا

 

 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 87/9/11ساعت 8:23 صبح توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

 

 

ای دل ار آشــــنای ایــن کـــویی

                                         وصـل بیگانه چـه مــی جـویی

 

بگذر از خود که در حریم وصال

                                       در نگـنجی اگـر چـه یک مویی

 

شســــته گـــردد گـــلیم اقــــبالـت

                                       دست از خــویشتن اگــر شــویی

 

رقص  ها کـن ز زخـم چــوگانش

                                      که به میدان عشــق چـون گـویی

 

جوی جویان به سـوی دریـا رو

                                       از چه سـر گشته اندر این جــویی

 

چــون بـدان بـحر آشــنا گشــتی

                                         بکـــــش از تــن لبــاس در تـــویی

 

غــرقه بــحـر وحــدت ار بـاشی

                                      خــود نـماند تــویی و هــم اویــــی

 

رو ســـــوی لامکــان بیار حسـین

                                      تا بری ره به ســوی بـی ســویی

 

چون به معنی رسیدی از صورت

                                        از تــو زیــبا بــود اگــر گــویــی

 

که جهان صورت است و معنی یار

                                        لیس فـــی الدار غــــیره دیـــــار

                                                          (منصور حلاج)

 

 


نوشته شده در جمعه 87/9/8ساعت 4:42 عصر توسط زهـــرا* نظرات ( ) | |

   1   2   3   4   5      >
Design By : Pichak

کد نوحه

کد مداحی

>